- بعد از نود بوقی آمدم پای نت تا یک پست بگذارم. بعد دلم خواست یک قالب جدید برای خودم تعریف کنم. قالبی که اینقدر آرام نباشد و کمی هیجان داشته باشد، یک قالب شاد که شاید خودش مقداری از ذوق و شوق وجودی ام را بتواند تخلیه کند! بعد از اینکه میچرخم و از بین چند کاندیدایی که هیچ کدام ایدهآل ذهنم نیستند بالاخره یکی را انتخاب میکنم، نمیدانم چرا هوس میکنم دوباره برگردم و قالب فعلی را ببینم! آخی! همین را دوستش دارم! همین لطافتش را، قطرههای بارانش را، تک درختش را که هر وقت وبلاگم را باز میکنم تصور میکنم دارم به سمتش میدوم. بالاخره یک روز یک سبد برمیدارم پر از خوردنی و با چند نفر محدود از کسانی که برایم عزیزند و با آنها راحت هستم لباس راحت و خنک میپوشیم و میدویم سمت درخت و تا به درخت برسیم کلی خیس میشویم، بعد زیر درخت پناه میگیریم و مینشینیم و گل میگوییم و گل میشنویم و یک عالمه کار که حتما بعد از تمامشدن باران انجام میدهیم!
- نشست شورای استانها و آخرین حضور مجمع دور اول کنگره دهم برگزار شد. اسمش امتداد یاس1 بود. همه چیز خیلی خوب بود گرچه بینقص نبود. به خصوص همایش روز آخر با عنوان فردا آفتابی است... از اجرای خودم کاملا راضی هستم. در حد ایدهآل بود. مدتها بود که از این اجراها نداشتم. از همه شیرینتر این بود که این مراسم کاملا امام زمانی بود و بالاخره آنچه دلم برایش پر میکشید یعنی اجرای برنامهای با حال و هوای امام زمان(عج) محقق شد! عالی بود. هر دو کلیپی که با سجاد ساخته بودیم هم پخش شد و هر دو هم خیلی خوب بود. من ماندهام چطور شکرانهی این روزهای خوب را به جا آورم؟!
- چند اتفاق خوب همزمان که امیدوارم به زودی نتیجهاش را ببینم! مسافران برمیگردند، درست همان روز که دارم با آنها صحبت میکنم تعبیر خواب شب قبلم را بهم میگویند و بعد هم مادربزرگ هدیهاش را زودتر از موعد میدهد... خیر باشد انشاءاله...
- عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد...
----------------------------------------------------------
«ولا تستوی الحسنة ولا السّیئة إدفع بالّتی هی أحسن فإذا الّذی بینک و بینه عداوة کأنّه ولی حمیم» (سوره فصّلت، آیه 34)
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهد دید) همانکس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.
قرار شد من روی این آیه فکر کنم تا بعد که ایشان از سفر مشهد برگشت موضوع صحبتمان همین آیه باشد. خب ولی من مطمئنم کار سختی است.
نوشته شده در دوشنبه 90/5/3ساعت
6:30 عصر توسط خودش
نظرات ( ) |