سفارش تبلیغ
صبا ویژن























در آغوش خدا

بازخوانی یک اتفاق...


نوشته شده در شنبه 90/1/20ساعت 1:49 صبح توسط خودش نظرات ( ) |

 

خدایا! بگذار تمام ثروت‌های دنیا مال دیگران باشد و تمام مدارک دکترا و بالاتر از آن! بگذار تمام کلاس‌ها و سیاست‌های دنیا مال دیگران باشد و تمام سادگی‌ها و ساده‌دلی برای ما! بگذار تمام زرنگی‌ها و تمام برندگی‌ها برای دیگران باشد. بگذار همه‌ی چیزهای مادی و همه‌ی چیزهایی که به نظر آدم‌های منفعت‌طلب زمینی خوب است برای دیگران باشد.

بگذار سهم من پدر ساده‌دلی باشد که وقتی به ظهور آقا فکر میکند بی‌خجالت از دخترش اشک می‌ریزد، پدری که معتقد است تنها چیزی که برایمان می‌ماند اندک سرمایه‌ای است که گاهی در راه خدا هزینه می‌شود. بگذار سهم من مادری باشد که استاد دانشگاه نیست اما به من درس زندگی داده است. مادری که روانشناسی نخوانده، تحصیلات عالیه نداشته اما چنان مادری کرده که من هرگز در دوران نوجوانی نفهمم اختلاف نسلی که دوستانم از آن گله میکنند یعنی چه؟! بگذار سهم من مادری باشد با درکی بی‌نظیر.

بگذار سهم من والدینی باشند که هر لحظه می‌توانم بدون تردید و بدون دلواپسی به آنها تکیه کنم. من چطور باید شکرانه‌ی این سهم بزرگ از زندگی را به جا بیاورم...؟!

 


نوشته شده در جمعه 90/1/12ساعت 1:22 صبح توسط خودش نظرات ( ) |


Design By : Pichak