سفارش تبلیغ
صبا ویژن























در آغوش خدا

 

دوباره قلب شکسته، دوباره حال نزار

دوباره این تو و این من، من و دو ابر بهار!

دو ابر داغ بهاری! دو ابر بارانی

نشسته زیر دو ابرو به زیر پیشانی

دوباره این من و این تو، خدای رحمانم

من و دریغ نماندن به پای پیمانم

خدای من! تو ببین لحظه های تارم را

غبار و گرد نشسته به روزگارم را

تو شاهد همه ی اتفاق هایم باش

وکیل این دل مظلوم بی قرارم باش

شکسته شد دل من تا گشایشی بشود

شکست تا که مسیر نیایشی بشود

خلاصه این تو و این دل، بیا به مهمانی

بیا که قدر دلم را فقط تو میدانی...

 

شاعر: خودم دیگه! تیترش گفته که!


نوشته شده در پنج شنبه 89/5/28ساعت 1:23 صبح توسط خودش نظرات ( ) |


Design By : Pichak