بيشتر از چند دقيقهاي باز بود و بالا پايين ميشد براي اينکه بنويسمش.
آب سرد رويم ريختند يخ زدم و لال شدم گرماي اشک هم جسم يخ زده را کارگر نشد.
آنقدر اشک بريزيم و بگوييم حسين تا به ما تذکره کرب و بلا هديه کنند.
ان شالله خدا نصيب کنه زيارت قبر حضرتش را.